هر کسی لایق آن نیست که عاشق باشد
یعنی این مایه کسی راست که لایق باشد

نه هر آنکس که دم از یار زند مرد وفاست
بلکه آن کشته عذراست که وامق باشد

هر کسی محتمل کوه غم شیرین نیست
همچو فرهاد مگر عاشق صادق باشد

به قیامت همه در بند گنه خلق و مرا
همچنان دیده به دیدار تو شایق باشد

سال‌ها باید کز دور خلایق گذرد
تا نگاری چو تو محبوب خلایق باشد

هر کسی سرو و شقایق به چمن جوید و من
سرو قدی که رخش رشک شقایق باشد

طعنه‌ی خلق و جفای فلک و جور رقیب
همه هیچ‌اند، اگر یار موافق باشد

من نه آنم که دل از یار موافق بکنم
گر جهانیم پر از خصم منافق باشد

هر چه سختی و تطاول که ز جور فلک است
همه سهل است اگر ترک علایق باشد

شو چو شوریده اعمی و دم از مردان زن
تا دلت مخزن اسرار حقایق باشد

شوریده‌ی شیرازی