تُنگِ تَنگ

(منِ او؛ یعنی این منِ وقف شده برای او)

۵ مطلب در تیر ۱۳۹۸ ثبت شده است

همه هیچ‌اند، اگر یار موافق باشد...

هر کسی لایق آن نیست که عاشق باشد
یعنی این مایه کسی راست که لایق باشد

نه هر آنکس که دم از یار زند مرد وفاست
بلکه آن کشته عذراست که وامق باشد

هر کسی محتمل کوه غم شیرین نیست
همچو فرهاد مگر عاشق صادق باشد

به قیامت همه در بند گنه خلق و مرا
همچنان دیده به دیدار تو شایق باشد

سال‌ها باید کز دور خلایق گذرد
تا نگاری چو تو محبوب خلایق باشد

هر کسی سرو و شقایق به چمن جوید و من
سرو قدی که رخش رشک شقایق باشد

طعنه‌ی خلق و جفای فلک و جور رقیب
همه هیچ‌اند، اگر یار موافق باشد

من نه آنم که دل از یار موافق بکنم
گر جهانیم پر از خصم منافق باشد

هر چه سختی و تطاول که ز جور فلک است
همه سهل است اگر ترک علایق باشد

شو چو شوریده اعمی و دم از مردان زن
تا دلت مخزن اسرار حقایق باشد

شوریده‌ی شیرازی


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
فاطمه دریایی

یک مفاتیح الجنان در چشم‌هات داری

چشم هات آیة الکرسی،

آغوش‌ت دعای عرفه،

تکیه گاهِ دست هات، جوشن کبیر و

صدات، صحیفه ی سجادیه...

لب هات اما برای منِ ابراهیم، آبِ روی آتش است...


+ گرمای سینه ام از حد گذشته است مرد!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
فاطمه دریایی

فیروزه ی نفیسِ نشابور چشمِ توست

گران‌بهایی

ثروتمندم

نه به گوهرهای یشمِ نگاه‌ت

و طلاییِ صدای رازآلودت...


من در عمقِ تاریک دلم

معدنِ فیروزه ای دارم

که تویی...



۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
فاطمه دریایی

خانه

-: اگه من بمیرم، میای سرِ خاکم بهم سر بزنی؟

: (بغض)

-: از قبرستون بدت میاد، نه؟

: آره... از قبرستون بدم میاد...

-: نمیای؟

: جایی که عشقِ آدم اونجا باشه، خونه ی آدمه...



۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
فاطمه دریایی

تو که دوای مرا کنجِ دامن‌ت داری...

تا همراهِ کودکی هایت نباشد،
نمی تواند همراهِ جوانی و سالخوردگی ات باشد!

+ اینکه با من می دوی و ذوق می کنی از ذوقِ بچه گانه ام برای کله پاچه، و تفریحت می شود کشف کردنِ کافه بازی های شیراز و بازی هایی که من دوست دارم، مرا دیوانه ترت می کند مرد!
+ پیر شیم دندون مصنوعی هاتو مسواک کنم  :)))
+ عنوان، مصرعی از رضا طبیب زاده

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
فاطمه دریایی