تُنگِ تَنگ

(منِ او؛ یعنی این منِ وقف شده برای او)

۲ مطلب در مرداد ۱۳۹۸ ثبت شده است

بیمارِ خنده های تو ام، بیشتر بخند

دردِ دندان سخت است

درد های دیگر هم

دیدنِ درد کشیدنِ تو حتی اگر به کوچکیِ عصبِ پوسیده ی دندانِ عقلِ شکسته ات باشد، اما دردناک تر است...

اگر باور نداری، یک آخ بگویم، که بدانی من با هر آخِ تو چه می کشم! والا! :دی

 

+می دونم خودخواهیه ولی دردِ من از دردِ تو بیشتر از دردِ توه...

 

 

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
فاطمه دریایی

فرض کن من شبنمی در دشتِ چشمانِ تو ام...

شاید تنها تو
شاید هم از هر هزار نفر یک نوزاد در جهان دمیده شده
که هر صبح، انعکاس خورشید در چشم هاش،
مثلِ تابشِ طره نورِ نو رسیده ای‌ست بر علف های یخ زده ی دشت
مثلِ اشتیاقِ اولین نفسِ گرمِ بچه اژدهاهای مغرور بر شاخه های خشکیده :)

+ و من مجذوبِ گرمای بزرگسال و اشتیاق کودکانه ات...



۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
فاطمه دریایی